جوان آنلاین: بعد از زمین خواریها که به مرتعخواری و جنگلخواری در استانهای مختلف ایران رسید، ساحل و دریاخواری هم بخشهایی از شهرهای ساحلی ایران را مورد تجاوز قرار داد. اما در میان این حملات ویرانگر به طبیعت، کوهخواریها علاوه بر از بین بردن بخشهای مهمی از کشور، ضربات جبران ناپذیری بر بخشهای مختلف کشور وارد کردهاند. تخریب کوهها، جنگلها و منابع طبیعی زنگ خطری برای به چالش کشیدهشدن اقتصاد و معیشت هموطنان در استانهای مختلف است. موضوعی که باید با یک حساسیت بالا مورد توجه قرار بگیرد و ادامه این روند را زنگ خطری در جهت به چالش کشیدن اقتصاد کشور بدانیم. وقتی طبیعت زیبای یک استان دستخوش تغییر شود بدون شک برروی اقتصاد گردشگری و همچنین اشتغال و معیشت ساکنان آن هم اثر منفی میگذارد.
تاریخچه زمینخواری را به قدمت شهرنشینی و گسترش آن میدانند؛ پدیدهای که در پی آن، اراضی طبیعی و کشاورزی مورد تخریب قرار میگیرند تا به مناطق مسکونی تبدیل شوند.
بعد از زمینخواری کم کم جنگلخواری، مرتعخواری و ساحلخواری و این اواخر کوهخواری و دریاخواری هم به آن اضافه شد.
اولین قانون مبارزه با زمینخواری در ایران در سال۱۳۳۱ و در دوران دکترمصدق با عنوان «ثبت اراضی موات اطراف شهر تهران» به تصویب رسید و براساس این قانون اعلام شد از میدان سپه (میدان امام خمینی) به شعاع ۵۰کیلومتر هیچکس حق تصرف اراضی موات را به اسم احیای زمین ندارد.
این جرم در ماده ۶۹۰کتاب تعزیرات قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۷۵ به صورت مبهم و در قالب یکی از طولانیترین و پیچیدهترین مادهها، جرمانگاری شده است که البته اختلاف نظر و برداشتهای متفاوتی نیز از آن در رویه قضایی وجود دارد.
در گذشته تنها مناطق خوش آبو هوا مورد طمعو هجوم قرار میگرفتند؛ اما امروز تقریباً در تمام مناطق کشور، حتی مناطق کویری این غده سرطانی، ریشه دوانده است.
حالا شرایط بهجایی رسیده که یکی از معضلات کشور که به دغدغه مهم دولت و دستگاه قضایی تبدیل شدهاست پدیده معروف به «زمینخواری» است. پدیده مذکور هم به لحاظ زیستمحیطی و هم اقتصادی حائز اهمیت است و همین امر ایجاب کرده تا از طریق حقوق کیفری که وظیفه اصلی آن حفظ ارزشهای اساسی در جامعه است، با آن برخورد شود.
کوهها و عملکرد حفاظتی
کوهستانها از نظر نظامی، اجتماعی و اقتصادی کارکردهای بسیاری دارند و از بعد نظامی مانند دژ عمل میکنند که در واقع عملکردی حفاظتی به شمار میآید.
یکی از متخصصان تنوع زیستی با بیان اینکه جدیترین چالش امروز کوهستانهای کشور معضل کوهخواری است، میگوید: «همه برآمدگیهای سطح زمین با ارتفاع بیش از ۶۰۰متر کوه قلمداد شده و پیوستگیهای کوهها کوهستان تعریف میشود. کوهها به واسطه برجستگیهایشان عوامل توپوگرافی محسوب میشوند و در اقلیم مناطق، نقش تعیین کنندهای دارند.»
دکتر پژمان ملافتی با بیان اینکه تنوعزیستی کوهستانها منبع درآمد اقتصادی محسوب میشوند و از نظر اجتماعی نیز مناطقی برای ییلاق و قشلاق اهالی منطقه به شمار میروند، ادامه میدهد: «ارزش زیستگاهی کوهستان برای جانوران بسیار مهم است. هر کوه محل و رویشگاه گیاهان متناسب با جغرافیای منطقه خود است و این خاص بودن پوشش گیاهی، جانواران خاص و همساز با شرایط را به سمت خود فرا میخواند که در واقع پناه جانوران محسوب میشود. حتی برخی از پرندگان خاص در دامنه کوه یا ارتفاعات لانه میگزینند و هرنوع تغییر در کوهستان در واقع تأثیر بزرگی در تنوع زیستی و زندگی زیستمندان منطقه و کوهستان دارد.»
اثرات منفی ورود انسان به کوهستان تنها کوهخواری نیست بلکه توسعه جادهها و حتی سدسازیها یک آسیب جدی در این مناطق محسوب میشود که در نهایت چیزی جز از دست رفتن زیستگاهها را در پی ندارد و پویایی جمعیت و تنوع زیستی را تحتالشعاع قرار میدهد. ناگفته نماند همین که افراد برای گردش و تفریح به کوه میروند و بازمانده زباله و آشغالهایشان نفس کوه و رودخانه را تنگ میکند، ضربهای جبرانناپذیر به حساب میآید، چه برسد به کوه خواری.
اقدامات ویرانگر عمرانی
جادهکشی و سدسازی در مناطق کوهستانی که میتوان به وفور در نقاط مختلف دنیا و ایران آنرا مشاهده کرد مسیر مهاجرت جانواران را برهم میزند و حتی ممکن است جدایی جمعیت و تداخل ژنتیکی را به دنبال داشته و جزیرهای شدن جمعیت جانوری را درپی داشته باشد که جلوگیری از این امر منوط به پیشبینی و مطالعات دقیق قبل از اجرای پروژه به منظور کاهش آثار تخریبی است.
ویلاسازی در کنار توسعه جاده و سدسازی در مناطق کوهستانی ضربات مهلکی به این مناطق وارد کرده است. تمامی این عوامل تخریبگر در مرحله اول باعث بروز استرس در حیاتوحش و دور شدن آنها از زیستگاه اصلی میشود، در گام دوم این حرکت باعث نزدیکی بیشتر جامعه انسانی به جامعه جانوری و رشد شکار میشود و سپس با ایجاد جاده و سدسازی بستر طبیعی گیاهان از بین میرود شاید که امکان رشد و نمو در نقاط دیگر را نداشته باشند.
تشدید پدیده کوهخواری و جنگلخواری موجب تغییرات آبوهوایی و در نتیجه وقوع سیلابهای سهمگین میشود.
حمله به منابع طبیعی موجب اعتمادخواری مردم نسبت به مسئولان و دست اندرکاران نظام شده و هدر رفت سرمایههای اجتماعی را به همراه دارد.
با ورود به مناطق جنگلی استانهای شمالی، خالی بودن جنگل از درخت به وضوح دیده میشود و جایگزینی برای درختان بریده شده تعریف نشده که همین موضوع نشاندهنده عدم توجه متولیان امر بهمنابع طبیعی و حراست از آن است.
چیزی که امروز در اکثر کشورهای دنیا شاهد هستیم این است که قبل از اجرای هر پروژهای ارزیابی از جمعیت و نیازهای آنها صورت میگیرد و برای آن راهکار تدوین میکنند به عنوان مثال در صورت سدسازی و جادهسازی کریدوری برای عبور و امکان مهاجرت حیوانات تعریف میشود و حتی در مواردی شاهد ایجاد پل معلق برای عبور حیاتوحش هستیم و در کنار آن برای جلوگیری از شکار حیوانات، مراتب حفاظتی رعایت میشود. آنها بر حفظ زندگی طبیعی حیوانات اهتمام دارند، اما اغلب موارد در ایران شاهدیم که مسئولان بعد از اجرای پروژهها و بروز چالشها به دنبال رفع مشکلات و راهکارسازی هستند و این امر قطعاً چیزی جز آسیب به زیستگاه، حیاتوحش و کوهستانها در پی ندارد.